وقتي به بزرگترين داستان نويسان برندهاي تاريخ فکر مي کنيد، کدام يک به ذهن شما خطور مي کند؟
ديزني؟
اين برندهاي معروف همه يک چيز مشترک دارند: آنها داستان سرايي را در قلب هر کاري که انجام مي دهند قرار مي دهند.
داستان ها توجه ما را به خود جلب مي کنند - و شواهد علمي براي اثبات آن وجود دارد. وقتي داستان مي شنويم، مغزمان از کنجکاوي مشتعل مي شود. داستان ها به طور ذهني ما را به دنياي جديد منتقل مي کنند. ما بين داستان ها و خودمان ارتباط برقرار مي کنيم که فوق العاده قدرتمند است.
با اين راهنماي تعاملي، داستان برند خود را در 6 مرحله بسازيد و مستند کنيد.
داستان برند خلاصهاي از تاريخچه، مأموريت، هدف و ارزشهاي شرکت شما است و داستان سرايي و ساختار روايت آن را زنده ميکند. با استفاده از داستان سرايي برند، ميتوانيد مجموعهاي از نکات داستاني و يک کنش رو به رشد ايجاد کنيد که ارتباط عاطفي بين برند شما و مخاطبان هدف شما ايجاد ميکند.
داستان سرايي برند براي توضيح ارزشهاي شما و جذب مشترياني که آن ارزشها را دارند استفاده ميشود. وقتي مشترياني را پيدا ميکنيد که ارزشهاي شما را به اشتراک ميگذارند ، احتمال بسيار بيشتري وجود دارد که به برند شما وفادار باشند.
مطالعه هاروارد بيزينس ريويو نشان داد که ارتباط عاطفي محرک مهمي براي وفاداري به برند است و يکي از بهترين شاخصهاي ارزش مشتري در آينده است. علاوه بر اين، مشتريان 71 درصد بيشتر احتمال دارد برندهايي را که با آنها ارتباط عاطفي دارند توصيه کنند.
روانشناس جروم برونر همچنين کشف کرد که وقتي از داستان ها براي انتقال پيام ها استفاده مي شود، مردم آنها را 22 برابر بيشتر از واقعيت ها و ارقام به ياد مي آورند. اين در دنياي پرمشغله امروزي بسيار مهم است، زيرا ما دائماً در حال بررسي موارد حواس پرتي هستيم.
داستان سرايي ماهرانه و استراتژيک برند يکي از مؤثرترين راههاي کسبوکار براي جلب توجه مردم و ارائه پيامهاي بازاريابي مداوم است. داستان سرايي عالي مي تواند افراد را ترغيب کند تا کاري را که انجام مي دهند متوقف کنند، هماهنگ کنند و با يک برند ارتباط برقرار کنند به گونه اي که ديگر روش هاي ارتباطي نمي توانند تکرار شوند.
داستان هاي خوب ما را شگفت زده مي کند. آنها ما را به فکر و احساس وا مي دارند. آنها در ذهن ما مي مانند و به ما کمک مي کنند ايده ها و مفاهيم را به گونه اي به خاطر بسپاريم که يک پاورپوينت پر از نمودارهاي ميله اي هرگز نمي تواند.
هنگامي که اين شرکت راه اندازي شد، از طلسم ميمون کارتوني، فردي و کپي محصول غيررسمي استفاده کرد تا در ميان راه حل هاي بازاريابي ايميلي موجود برجسته باشد و براي مخاطبان هدف خود: مشاغل کوچک جذاب باشد.
Mailchimp هميشه داستان برند خود را جلو و در مرکز قرار داده است. در سال 2019، اين شرکت پلتفرم بازاريابي همه کاره جديد خود را در وبلاگ خود اعلام کرد. اما به جاي بيان جزئيات محصول جديد و ويژگي هاي آن، از اين فرصت براي بازگويي داستان برند خود استفاده کردند.
Mailchimp که توسط مدير عامل تاليف شده است، از اين قطعه محتوا براي ايجاد همدلي با مخاطبان کسب و کار کوچک خود استفاده کرد. آنها تصاويري از خانواده خود را نشان دادند و در مورد اينکه چگونه راه اندازي تنها يک گام ديگر در جهت دستيابي به ماموريت خود در کمک به موفقيت کسب و کارهاي کوچک است، بحث کردند. هيچ جزئيات فني، قيمت يا محصول در پست وبلاگ وجود نداشت. در عوض، داستان کوتاه بر يک قوس شخصيت متمرکز بود و نشان ميداد که چگونه تجربيات شخصي بنيانگذاران آنها را به کمک به ديگراني که «درست مثل آنها» هستند، سوق داده است.
البته، ايجاد داستان برند شما از ابتدا مي تواند فرآيندي دلهره آور به نظر برسد. به همين دليل است که ما اين راهنماي گام به گام کامل را گردآوري کرده ايم تا به شما در درک عناصر داستان سرايي قدرتمند برند و چگونگي ترسيم داستان برند خود با موفقيت کمک کند.
اکنون که به اين موضوع پرداختيم که داستان سرايي برند چيست، چرا اهميت دارد و چگونه مي توان داستان برند خود را شناسايي کرد، بياييد قوانيني را براي موثر و خاطره انگيز ساختن داستان برند شما فهرست کنيم.
در اينجا برخي از عناصر کليدي براي توليد يک روايت ثابت آمده است:
مستندسازي داستان برند شما گامي کليدي در ساختن پايه اي براي استراتژي بازاريابي شما است. پس از تکميل، مي توانيد از داستان برند خود به عنوان قطب نما براي هر گونه کمپين محتوا، ارتباطات و بازاريابي استفاده کنيد.
مرحله 1: اهداف و هدف داستان برند خود را مشخص کنيد
براي ايجاد يک داستان برند عالي، به اين فکر کنيد که چه پيام هايي را مي خواهيد با داستان خود منتقل کنيد، مي خواهيد مخاطبانتان چه احساسي داشته باشند و در نهايت چه کاري مي خواهيد انجام دهند.
اهداف شما ممکن است مربوط به رشد درآمد، ترافيک ارگانيک، افزايش فالوور يا به طور کلي افزايش آگاهي از برند باشد. اين اهداف را فهرست کنيد و سپس منابع موجود خود را که مي تواند به شما در رسيدن به آنها کمک کند فهرست کنيد. براي مثال، ممکن است در حال حاضر يک محصول نوآورانه يا يک جامعه آنلاين پر جنب و جوش داشته باشيد که مي توانيد از آن براي دستيابي به اهداف خود استفاده کنيد.
زماني را براي تعريف اهداف شخصي، ارزش ها و اينکه رويدادهاي خاص زندگي شما را به امروز رساندند، اختصاص دهيد. اين مرحله به شما کمک مي کند تا درک کنيد که چگونه تجربيات شخصي شما ممکن است بر اهداف و ماموريت شرکت شما تأثير بگذارد. همچنين تمرين مفيدي است که به شما کمک مي کند تجارب شخصي خاص را مشخص کنيد تا در داستان سرايي برند خود براي ايجاد ارتباط عاطفي با مخاطبان خود از آنها استفاده کنيد.
به تاريخچه شرکت خود فکر کنيد. چرا ايجاد شد؟ بنيانگذار(ها) چه کساني هستند و چشم انداز چيست؟ چگونه تاسيس شد؟ با چه چالش هايي روبرو بوديد و چه موفقيت هايي کسب کرديد؟
اين زمان خوبي براي فهرست کردن حقايق و جزئيات جالب در مورد سازمان و پيشينه آن است.
وقتي سارا پايجي يو مادر شد، متوجه شد که از پلاستيک هاي يکبار مصرف زيادي استفاده مي کند. او از دانستن اينکه پلاستيک چگونه منابع آب را آلوده مي کند و اينکه ممکن است به نوزادش آب و غذاي پر از ميکروپلاستيک بدهد، وحشت کرد.
او که قادر به يافتن محصولات خانگي که در بسته بندي هاي پلاستيکي نيستند، شرکت خود را به نام Blueland ايجاد کرد تا محصولات سازگار با محيط زيست را در بسته بندي هاي قابل استفاده مجدد بفروشد.
مرحله 3: نقشه سفر قهرمان خود را ترسيم کنيد
بسياري از ساختارها يا «الگوها» وجود دارد که ميتوانيد براي بيان داستان خود از آنها پيروي کنيد، اما يکي از محبوبترين آنها The Hero"s Journey است. اين ساختار داستان سرايي توسط مربي و نويسنده پرمخاطب جوزف کمبل معروف شد و اغلب براي ساختار داستان هاي علمي تخيلي، فانتزي و ترسناک استفاده مي شود.
اين ساختار داستان سرايي از يک قوس عاطفي پيروي مي کند که در مواد بازاريابي به خوبي با مصرف کنندگان طنين انداز مي شود. قهرمان (مشتري شما) و رفتارها به وضوح تعريف شده است، توضيح مي دهد که چگونه و چرا وضعيت موجود آنها مختل شده است، چگونه راه حل شما به آنها کمک کرده تا با مشکل خود مقابله کنند، و نتيجه نهايي چيست.
مستندسازي سفر قهرمان خود را با پاسخ دادن به سوالات زير شروع کنيد:
قدم بعدي شناسايي شخصيت برندتان است. تعريف شخصيت برند شما شامل اعمال ويژگي هاي انساني در برند شماست. به طور معمول، بر اساس شخصيت مشتريان شما و ترجيحات آنها است. يک شخصيت خوب به شما کمک مي کند تا با مشتريان خود در سطح عميق تري ارتباط برقرار کنيد.
يکي از رويکردهايي که مي تواند به شما در تعريف شخصيت برندتان کمک کند، چارچوب کهن الگوهاي برند است.
کهن الگوهاي برند نشان دهنده تيپ هاي شخصيتي کليدي هستند. ابتدا، شما مي خواهيد شخصيت قهرمان (مشتري) خود را شناسايي کنيد. يک راه خوب براي انجام اين کار اين است که به نحوه تعامل مشتريان با شما فکر کنيد. سپس، برند خود و داستان آن را با کهن الگوي نزديک به آنچه مشتريان شما به دنبال آن هستند، هماهنگ کنيد.
در اين مرحله، اگر قبلاً اين کار را نکرده ايد، مي خواهيد هدف و ارزش هاي برند خود را مشخص کنيد. اين عناصر به عنوان قطب نماي شما در هنگام ساختن داستان ها عمل مي کنند و به شما کمک مي کنند تا مطمئن شويد که آنها بزرگترين اهداف برند شما را برجسته مي کنند.
اين جمله اي است که ارزشي را که شما در زندگي مشتريان خود ايجاد مي کنيد، بيان مي کند. بايد بر اساس داستان برند شما باشد. به عنوان مثال، "هدف برند من اين است که روش شما را تغيير دهم.".
در اينجا چند نمونه از برندهاي ديگر آورده شده است:
4-5 ارزش را که براي شرکت شما مهم است شناسايي کنيد و دليل آن را مشخص کنيد. ارزش هاي برند عالي بايد شما را از ساير برندها متمايز کند. سعي کنيد آنها را واضح و مختصر نگه داريد.
در اينجا چند نمونه آورده شده است:
اکنون شما آماده هستيد تا داستان برندي بنويسيد که ارزش واقعي شما را به مشتريان نشان دهد، خارج از راه حل هايي که ارائه مي دهيد. مطمئن شويد که به سوالات کليدي در مورد چالش ها و نيازهاي مشتريان شما، چرايي وجود برند شما و ماموريت شما پاسخ مي دهد. در اينجا يک راهنماي داستان سرايي سريع برند آورده شده است.
بايد حدود 200-300 کلمه باشد و شامل موارد زير باشد:
تبريک ميگم اکنون که داستان برند خود را مستند کرده ايد، بايد مطمئن شويد که ساير عناصر کليدي استراتژي داستان گويي شما، مانند لحن صداي شما، دستورالعمل هاي سبک برند و دستورالعمل هاي سبک نوشتن آماده هستند.
در نهايت، بايد داستان برند خود را در کل شرکت به اشتراک بگذاريد. داستان سرايي برند بايد به عنوان قطب نما براي هر کاري که در سازمان خود انجام مي دهيد عمل کند: از کمپين هاي بازاريابي و روابط عمومي گرفته تا منابع انساني و فروش. براي به اشتراک گذاشتن موثر داستان برند خود با هر کارمند، ممکن است ارزش ايجاد يک ويديوي توضيحي را داشته باشد که ماهيت برند شما را به تصوير بکشد.
همچنين بايد به عنوان سند اساسي براي استراتژي محتواي شما عمل کند. ميتوانيد هنگام ايجاد برنامههاي محتوا ، توليد محتوا، و حتي هنگام ورود به نويسندگان جديد و ساير توليدکنندگان محتوا، از آن به عنوان نقطه شروع استفاده کنيد.
مهمتر از همه، داستان برند شما بايد يک "سند زنده" باشد و با شرکت شما تکامل يابد. همچنين بايد هر از چند گاهي آن را مرور کنيد تا مطمئن شويد که بازخورد مشتريان شما را منعکس مي کند. از ابزارهايي مانند نظارت بر برند براي رديابي ذکر نام تجاري خود، نظارت بر احساسات، و گنجاندن اين بينش ها در استراتژي کلي داستان سرايي مبتني بر داده خود استفاده کنيد.
موفق ترين برندها در سراسر جهان از انواع داستان هاي برند در بازاريابي محتوايي خود براي دستيابي به مخاطبان هدف خود استفاده مي کنند.
داستان سرايي يک ستون کليدي در بازاريابي محتوا است زيرا به شما اين توانايي را مي دهد که با روايت هاي فريبنده مخاطب خود را جذب کنيد و آنها را براي مدت طولاني تر از حد ممکن فقط با داده ها و حقايق در مورد محصول يا خدمات خود درگير نگه داريد.
آيا بين بازاريابي محتوا و داستان سرايي تفاوتي وجود دارد؟
در حالي که بازاريابي محتوا کانالي براي به اشتراک گذاري داستان هاي برند است، مهم است که به ياد داشته باشيد که همه بازاريابي محتوا داستان سرايي نيست!
بازاريابي محتوا ايجاد و به اشتراک گذاري محتواي آموزشي يا تبليغاتي براي مخاطبان هدف شما براي جذب مشتريان جديد، جذب مشتريان فعلي و ايجاد وفاداري به برند است. بازاريابي محتوا تنها يک کانال براي بيان داستان کلي برند شماست، چيزي که مردم در مورد برند شما بر اساس پيام هايي که در آنجا ارسال مي کنيد، باور دارند. ابزارها و تکنيک هاي داستان سرايي براي ايجاد محتواي مارک دار استفاده مي شود که ارزش ها و ديدگاه هاي شرکت شما را بيان مي کند و واکنش احساسي ايجاد مي کند.
داستان سرايي همچنين مي تواند مکمل استراتژي هاي سئو در مورد توجه و رتبه بندي خوب مطالب توسط موتورهاي جستجو باشد. به گفته ديل برتراند ، بنيانگذار و رئيس Fire&Spark :
بهجاي تمرکز تلاشهاي SEO خود بر حدس زدن سيگنالهاي فني که مورد توجه موتورهاي جستجو قرار ميگيرد، چرا يک نام تجاري جذاب و داستان محور ايجاد نکنيد که با مصرفکنندگان آنلاين طنيناندازي کند و سيگنالهايي را که گوگل بهعنوان يک اثر جانبي به دنبال آن است، توليد کند؟ داستان سرايي برند به طور طبيعي منجر به محتوايي مي شود که تعامل، EAT و بک لينک ايجاد مي کند.
واقعيت اين است که تعريف "محتواي با کيفيت بالا" و آنچه در واقع براي لينک سازي کار مي کند دائما در حال تغيير است. برتراند توضيح ميدهد که اگر ميخواهيد متمايز شويد و يک برند قوي ايجاد کنيد، بايد داستانهايي بگوييد که با مخاطبانتان طنينانداز شود.
او از نمونه اي از تجارتي استفاده مي کند که چاپگرهاي سه بعدي پيشرفته را به شرکت هاي توليدي مي فروشد. در حالي که اين برند بر فروش قابليت اطمينان ماشينها و خدمات مشتريان خيرهکننده متمرکز است، داستانهاي برندي که آنها براي لينکسازي استفاده ميکنند بيشتر بر مشکلاتي متمرکز است که «هبيبازان» پرينت سه بعدي آماتور با آن مواجه هستند. اين داستانها مهندسين حرفهاي را هدف قرار نميدهند، زيرا توليد لينکها از علاقهمندان بسيار سودآورتر است، زيرا آنها در فضاي آنلاين بسيار فعالتر هستند.
از داستان هاي برند نيز مي توان به روش هاي مختلف براي دستيابي به اهداف تجاري مختلف استفاده کرد.
برتراند توضيح مي دهد: "شما بايد مسائلي را پيدا کنيد که به طور واقعي با برند شما همسو باشد (نمي توانيد آن را جعل کنيد) تا بتوانيد با ناشران در سطح انساني ارتباط برقرار کنيد." «بعد، اشکال مختلفي از محتوا را براي گفتن داستانهاي برند خود ايجاد کنيد - مقالههاي موضوع محور، راهنماها، مصاحبهها، مطالعات موردي، و غيره. مطمئن شويد که محتواي شما هميشه با نام تجاري شما همسو باشد و داراي نظر باشد. در نهايت، محتواي خود را به ناشري که در مرحله اول شناسايي کرديد، تبليغ کنيد. ايميل هاي ارتباطي شما بايد براي ترويج يک ايده يا هدفي که هر دو شما عميقاً به آن اهميت مي دهيد، کمک بخواهند. اين رويکرد بسيار بهتر از درخواست پيوند به يک محتوا عمل مي کند. شما همچنان پيوندهايي دريافت خواهيد کرد، اما اين اولين درخواست شما نخواهد بود."
نتيجه
امروزه، بسياري از مصرف کنندگان آنچه را که خريداري مي کنند و برندهايي که از آنها حمايت مي کنند را به عنوان بسط هويت و ارزش هاي خود مي دانند. آنها به دنبال درک هدف و ماموريت يک برند هستند و مي خواهند احساس کنند که بخشي از جامعه اي هستند که ارزش هاي آنها را به اشتراک مي گذارد.
به همين دليل است که بسيار مهم است که داستان خود را تعريف کنيد و با هر پيام بازاريابي که به اشتراک مي گذاريد آن را تقويت کنيد تا زماني که مردم آماده خريد هستند، برند شما اولين چيزي باشد که به ذهن مي رسد.
مطمئن شويد که داستان برند شما در هر بازاريابي محتوايي که انجام مي دهيد در هم تنيده است. چه در وب سايت، وبلاگ يا کانال هاي رسانه هاي اجتماعي شما باشد، به داستان، لحن و صدايي که در اين فرآيند تعريف کرده ايد وفادار بمانيد. وقتي به درستي انجام شود، استفاده از داستان سرايي در بازاريابي محتوا يکي از بهترين راهها براي متمايز کردن برندتان، ايجاد ارتباط عاطفي با مخاطبان هدف و در نهايت تبديل آنها به مشتريان ماندگار است.
اين مقاله ترجمه شده ميباشد
وقتي به بزرگترين داستان نويسان برندهاي تاريخ فکر مي کنيد، کدام يک به ذهن شما خطور مي کند؟
ديزني؟
اين برندهاي معروف همه يک چيز مشترک دارند: آنها داستان سرايي را در قلب هر کاري که انجام مي دهند قرار مي دهند.
داستان ها توجه ما را به خود جلب مي کنند - و شواهد علمي براي اثبات آن وجود دارد. وقتي داستان مي شنويم، مغزمان از کنجکاوي مشتعل مي شود. داستان ها به طور ذهني ما را به دنياي جديد منتقل مي کنند. ما بين داستان ها و خودمان ارتباط برقرار مي کنيم که فوق العاده قدرتمند است.
با اين راهنماي تعاملي، داستان برند خود را در 6 مرحله بسازيد و مستند کنيد.
داستان برند خلاصهاي از تاريخچه، مأموريت، هدف و ارزشهاي شرکت شما است و داستان سرايي و ساختار روايت آن را زنده ميکند. با استفاده از داستان سرايي برند، ميتوانيد مجموعهاي از نکات داستاني و يک کنش رو به رشد ايجاد کنيد که ارتباط عاطفي بين برند شما و مخاطبان هدف شما ايجاد ميکند.
داستان سرايي برند براي توضيح ارزشهاي شما و جذب مشترياني که آن ارزشها را دارند استفاده ميشود. وقتي مشترياني را پيدا ميکنيد که ارزشهاي شما را به اشتراک ميگذارند ، احتمال بسيار بيشتري وجود دارد که به برند شما وفادار باشند.
مطالعه هاروارد بيزينس ريويو نشان داد که ارتباط عاطفي محرک مهمي براي وفاداري به برند است و يکي از بهترين شاخصهاي ارزش مشتري در آينده است. علاوه بر اين، مشتريان 71 درصد بيشتر احتمال دارد برندهايي را که با آنها ارتباط عاطفي دارند توصيه کنند.
روانشناس جروم برونر همچنين کشف کرد که وقتي از داستان ها براي انتقال پيام ها استفاده مي شود، مردم آنها را 22 برابر بيشتر از واقعيت ها و ارقام به ياد مي آورند. اين در دنياي پرمشغله امروزي بسيار مهم است، زيرا ما دائماً در حال بررسي موارد حواس پرتي هستيم.
داستان سرايي ماهرانه و استراتژيک برند يکي از مؤثرترين راههاي کسبوکار براي جلب توجه مردم و ارائه پيامهاي بازاريابي مداوم است. داستان سرايي عالي مي تواند افراد را ترغيب کند تا کاري را که انجام مي دهند متوقف کنند، هماهنگ کنند و با يک برند ارتباط برقرار کنند به گونه اي که ديگر روش هاي ارتباطي نمي توانند تکرار شوند.
داستان هاي خوب ما را شگفت زده مي کند. آنها ما را به فکر و احساس وا مي دارند. آنها در ذهن ما مي مانند و به ما کمک مي کنند ايده ها و مفاهيم را به گونه اي به خاطر بسپاريم که يک پاورپوينت پر از نمودارهاي ميله اي هرگز نمي تواند.
هنگامي که اين شرکت راه اندازي شد، از طلسم ميمون کارتوني، فردي و کپي محصول غيررسمي استفاده کرد تا در ميان راه حل هاي بازاريابي ايميلي موجود برجسته باشد و براي مخاطبان هدف خود: مشاغل کوچک جذاب باشد.
Mailchimp هميشه داستان برند خود را جلو و در مرکز قرار داده است. در سال 2019، اين شرکت پلتفرم بازاريابي همه کاره جديد خود را در وبلاگ خود اعلام کرد. اما به جاي بيان جزئيات محصول جديد و ويژگي هاي آن، از اين فرصت براي بازگويي داستان برند خود استفاده کردند.
Mailchimp که توسط مدير عامل تاليف شده است، از اين قطعه محتوا براي ايجاد همدلي با مخاطبان کسب و کار کوچک خود استفاده کرد. آنها تصاويري از خانواده خود را نشان دادند و در مورد اينکه چگونه راه اندازي تنها يک گام ديگر در جهت دستيابي به ماموريت خود در کمک به موفقيت کسب و کارهاي کوچک است، بحث کردند. هيچ جزئيات فني، قيمت يا محصول در پست وبلاگ وجود نداشت. در عوض، داستان کوتاه بر يک قوس شخصيت متمرکز بود و نشان ميداد که چگونه تجربيات شخصي بنيانگذاران آنها را به کمک به ديگراني که «درست مثل آنها» هستند، سوق داده است.
البته، ايجاد داستان برند شما از ابتدا مي تواند فرآيندي دلهره آور به نظر برسد. به همين دليل است که ما اين راهنماي گام به گام کامل را گردآوري کرده ايم تا به شما در درک عناصر داستان سرايي قدرتمند برند و چگونگي ترسيم داستان برند خود با موفقيت کمک کند.
اکنون که به اين موضوع پرداختيم که داستان سرايي برند چيست، چرا اهميت دارد و چگونه مي توان داستان برند خود را شناسايي کرد، بياييد قوانيني را براي موثر و خاطره انگيز ساختن داستان برند شما فهرست کنيم.
در اينجا برخي از عناصر کليدي براي توليد يک روايت ثابت آمده است:
مستندسازي داستان برند شما گامي کليدي در ساختن پايه اي براي استراتژي بازاريابي شما است. پس از تکميل، مي توانيد از داستان برند خود به عنوان قطب نما براي هر گونه کمپين محتوا، ارتباطات و بازاريابي استفاده کنيد.
مرحله 1: اهداف و هدف داستان برند خود را مشخص کنيد
براي ايجاد يک داستان برند عالي، به اين فکر کنيد که چه پيام هايي را مي خواهيد با داستان خود منتقل کنيد، مي خواهيد مخاطبانتان چه احساسي داشته باشند و در نهايت چه کاري مي خواهيد انجام دهند.
اهداف شما ممکن است مربوط به رشد درآمد، ترافيک ارگانيک، افزايش فالوور يا به طور کلي افزايش آگاهي از برند باشد. اين اهداف را فهرست کنيد و سپس منابع موجود خود را که مي تواند به شما در رسيدن به آنها کمک کند فهرست کنيد. براي مثال، ممکن است در حال حاضر يک محصول نوآورانه يا يک جامعه آنلاين پر جنب و جوش داشته باشيد که مي توانيد از آن براي دستيابي به اهداف خود استفاده کنيد.
زماني را براي تعريف اهداف شخصي، ارزش ها و اينکه رويدادهاي خاص زندگي شما را به امروز رساندند، اختصاص دهيد. اين مرحله به شما کمک مي کند تا درک کنيد که چگونه تجربيات شخصي شما ممکن است بر اهداف و ماموريت شرکت شما تأثير بگذارد. همچنين تمرين مفيدي است که به شما کمک مي کند تجارب شخصي خاص را مشخص کنيد تا در داستان سرايي برند خود براي ايجاد ارتباط عاطفي با مخاطبان خود از آنها استفاده کنيد.
به تاريخچه شرکت خود فکر کنيد. چرا ايجاد شد؟ بنيانگذار(ها) چه کساني هستند و چشم انداز چيست؟ چگونه تاسيس شد؟ با چه چالش هايي روبرو بوديد و چه موفقيت هايي کسب کرديد؟
اين زمان خوبي براي فهرست کردن حقايق و جزئيات جالب در مورد سازمان و پيشينه آن است.
وقتي سارا پايجي يو مادر شد، متوجه شد که از پلاستيک هاي يکبار مصرف زيادي استفاده مي کند. او از دانستن اينکه پلاستيک چگونه منابع آب را آلوده مي کند و اينکه ممکن است به نوزادش آب و غذاي پر از ميکروپلاستيک بدهد، وحشت کرد.
او که قادر به يافتن محصولات خانگي که در بسته بندي هاي پلاستيکي نيستند، شرکت خود را به نام Blueland ايجاد کرد تا محصولات سازگار با محيط زيست را در بسته بندي هاي قابل استفاده مجدد بفروشد.
مرحله 3: نقشه سفر قهرمان خود را ترسيم کنيد
بسياري از ساختارها يا «الگوها» وجود دارد که ميتوانيد براي بيان داستان خود از آنها پيروي کنيد، اما يکي از محبوبترين آنها The Hero"s Journey است. اين ساختار داستان سرايي توسط مربي و نويسنده پرمخاطب جوزف کمبل معروف شد و اغلب براي ساختار داستان هاي علمي تخيلي، فانتزي و ترسناک استفاده مي شود.
اين ساختار داستان سرايي از يک قوس عاطفي پيروي مي کند که در مواد بازاريابي به خوبي با مصرف کنندگان طنين انداز مي شود. قهرمان (مشتري شما) و رفتارها به وضوح تعريف شده است، توضيح مي دهد که چگونه و چرا وضعيت موجود آنها مختل شده است، چگونه راه حل شما به آنها کمک کرده تا با مشکل خود مقابله کنند، و نتيجه نهايي چيست.
مستندسازي سفر قهرمان خود را با پاسخ دادن به سوالات زير شروع کنيد:
قدم بعدي شناسايي شخصيت برندتان است. تعريف شخصيت برند شما شامل اعمال ويژگي هاي انساني در برند شماست. به طور معمول، بر اساس شخصيت مشتريان شما و ترجيحات آنها است. يک شخصيت خوب به شما کمک مي کند تا با مشتريان خود در سطح عميق تري ارتباط برقرار کنيد.
يکي از رويکردهايي که مي تواند به شما در تعريف شخصيت برندتان کمک کند، چارچوب کهن الگوهاي برند است.
کهن الگوهاي برند نشان دهنده تيپ هاي شخصيتي کليدي هستند. ابتدا، شما مي خواهيد شخصيت قهرمان (مشتري) خود را شناسايي کنيد. يک راه خوب براي انجام اين کار اين است که به نحوه تعامل مشتريان با شما فکر کنيد. سپس، برند خود و داستان آن را با کهن الگوي نزديک به آنچه مشتريان شما به دنبال آن هستند، هماهنگ کنيد.
در اين مرحله، اگر قبلاً اين کار را نکرده ايد، مي خواهيد هدف و ارزش هاي برند خود را مشخص کنيد. اين عناصر به عنوان قطب نماي شما در هنگام ساختن داستان ها عمل مي کنند و به شما کمک مي کنند تا مطمئن شويد که آنها بزرگترين اهداف برند شما را برجسته مي کنند.
اين جمله اي است که ارزشي را که شما در زندگي مشتريان خود ايجاد مي کنيد، بيان مي کند. بايد بر اساس داستان برند شما باشد. به عنوان مثال، "هدف برند من اين است که روش شما را تغيير دهم.".
در اينجا چند نمونه از برندهاي ديگر آورده شده است:
4-5 ارزش را که براي شرکت شما مهم است شناسايي کنيد و دليل آن را مشخص کنيد. ارزش هاي برند عالي بايد شما را از ساير برندها متمايز کند. سعي کنيد آنها را واضح و مختصر نگه داريد.
در اينجا چند نمونه آورده شده است:
اکنون شما آماده هستيد تا داستان برندي بنويسيد که ارزش واقعي شما را به مشتريان نشان دهد، خارج از راه حل هايي که ارائه مي دهيد. مطمئن شويد که به سوالات کليدي در مورد چالش ها و نيازهاي مشتريان شما، چرايي وجود برند شما و ماموريت شما پاسخ مي دهد. در اينجا يک راهنماي داستان سرايي سريع برند آورده شده است.
بايد حدود 200-300 کلمه باشد و شامل موارد زير باشد:
تبريک ميگم اکنون که داستان برند خود را مستند کرده ايد، بايد مطمئن شويد که ساير عناصر کليدي استراتژي داستان گويي شما، مانند لحن صداي شما، دستورالعمل هاي سبک برند و دستورالعمل هاي سبک نوشتن آماده هستند.
در نهايت، بايد داستان برند خود را در کل شرکت به اشتراک بگذاريد. داستان سرايي برند بايد به عنوان قطب نما براي هر کاري که در سازمان خود انجام مي دهيد عمل کند: از کمپين هاي بازاريابي و روابط عمومي گرفته تا منابع انساني و فروش. براي به اشتراک گذاشتن موثر داستان برند خود با هر کارمند، ممکن است ارزش ايجاد يک ويديوي توضيحي را داشته باشد که ماهيت برند شما را به تصوير بکشد.
همچنين بايد به عنوان سند اساسي براي استراتژي محتواي شما عمل کند. ميتوانيد هنگام ايجاد برنامههاي محتوا ، توليد محتوا، و حتي هنگام ورود به نويسندگان جديد و ساير توليدکنندگان محتوا، از آن به عنوان نقطه شروع استفاده کنيد.
مهمتر از همه، داستان برند شما بايد يک "سند زنده" باشد و با شرکت شما تکامل يابد. همچنين بايد هر از چند گاهي آن را مرور کنيد تا مطمئن شويد که بازخورد مشتريان شما را منعکس مي کند. از ابزارهايي مانند نظارت بر برند براي رديابي ذکر نام تجاري خود، نظارت بر احساسات، و گنجاندن اين بينش ها در استراتژي کلي داستان سرايي مبتني بر داده خود استفاده کنيد.
موفق ترين برندها در سراسر جهان از انواع داستان هاي برند در بازاريابي محتوايي خود براي دستيابي به مخاطبان هدف خود استفاده مي کنند.
داستان سرايي يک ستون کليدي در بازاريابي محتوا است زيرا به شما اين توانايي را مي دهد که با روايت هاي فريبنده مخاطب خود را جذب کنيد و آنها را براي مدت طولاني تر از حد ممکن فقط با داده ها و حقايق در مورد محصول يا خدمات خود درگير نگه داريد.
آيا بين بازاريابي محتوا و داستان سرايي تفاوتي وجود دارد؟
در حالي که بازاريابي محتوا کانالي براي به اشتراک گذاري داستان هاي برند است، مهم است که به ياد داشته باشيد که همه بازاريابي محتوا داستان سرايي نيست!
بازاريابي محتوا ايجاد و به اشتراک گذاري محتواي آموزشي يا تبليغاتي براي مخاطبان هدف شما براي جذب مشتريان جديد، جذب مشتريان فعلي و ايجاد وفاداري به برند است. بازاريابي محتوا تنها يک کانال براي بيان داستان کلي برند شماست، چيزي که مردم در مورد برند شما بر اساس پيام هايي که در آنجا ارسال مي کنيد، باور دارند. ابزارها و تکنيک هاي داستان سرايي براي ايجاد محتواي مارک دار استفاده مي شود که ارزش ها و ديدگاه هاي شرکت شما را بيان مي کند و واکنش احساسي ايجاد مي کند.
داستان سرايي همچنين مي تواند مکمل استراتژي هاي سئو در مورد توجه و رتبه بندي خوب مطالب توسط موتورهاي جستجو باشد. به گفته ديل برتراند ، بنيانگذار و رئيس Fire&Spark :
بهجاي تمرکز تلاشهاي SEO خود بر حدس زدن سيگنالهاي فني که مورد توجه موتورهاي جستجو قرار ميگيرد، چرا يک نام تجاري جذاب و داستان محور ايجاد نکنيد که با مصرفکنندگان آنلاين طنيناندازي کند و سيگنالهايي را که گوگل بهعنوان يک اثر جانبي به دنبال آن است، توليد کند؟ داستان سرايي برند به طور طبيعي منجر به محتوايي مي شود که تعامل، EAT و بک لينک ايجاد مي کند.
واقعيت اين است که تعريف "محتواي با کيفيت بالا" و آنچه در واقع براي لينک سازي کار مي کند دائما در حال تغيير است. برتراند توضيح ميدهد که اگر ميخواهيد متمايز شويد و يک برند قوي ايجاد کنيد، بايد داستانهايي بگوييد که با مخاطبانتان طنينانداز شود.
او از نمونه اي از تجارتي استفاده مي کند که چاپگرهاي سه بعدي پيشرفته را به شرکت هاي توليدي مي فروشد. در حالي که اين برند بر فروش قابليت اطمينان ماشينها و خدمات مشتريان خيرهکننده متمرکز است، داستانهاي برندي که آنها براي لينکسازي استفاده ميکنند بيشتر بر مشکلاتي متمرکز است که «هبيبازان» پرينت سه بعدي آماتور با آن مواجه هستند. اين داستانها مهندسين حرفهاي را هدف قرار نميدهند، زيرا توليد لينکها از علاقهمندان بسيار سودآورتر است، زيرا آنها در فضاي آنلاين بسيار فعالتر هستند.
از داستان هاي برند نيز مي توان به روش هاي مختلف براي دستيابي به اهداف تجاري مختلف استفاده کرد.
برتراند توضيح مي دهد: "شما بايد مسائلي را پيدا کنيد که به طور واقعي با برند شما همسو باشد (نمي توانيد آن را جعل کنيد) تا بتوانيد با ناشران در سطح انساني ارتباط برقرار کنيد." «بعد، اشکال مختلفي از محتوا را براي گفتن داستانهاي برند خود ايجاد کنيد - مقالههاي موضوع محور، راهنماها، مصاحبهها، مطالعات موردي، و غيره. مطمئن شويد که محتواي شما هميشه با نام تجاري شما همسو باشد و داراي نظر باشد. در نهايت، محتواي خود را به ناشري که در مرحله اول شناسايي کرديد، تبليغ کنيد. ايميل هاي ارتباطي شما بايد براي ترويج يک ايده يا هدفي که هر دو شما عميقاً به آن اهميت مي دهيد، کمک بخواهند. اين رويکرد بسيار بهتر از درخواست پيوند به يک محتوا عمل مي کند. شما همچنان پيوندهايي دريافت خواهيد کرد، اما اين اولين درخواست شما نخواهد بود."
نتيجه
امروزه، بسياري از مصرف کنندگان آنچه را که خريداري مي کنند و برندهايي که از آنها حمايت مي کنند را به عنوان بسط هويت و ارزش هاي خود مي دانند. آنها به دنبال درک هدف و ماموريت يک برند هستند و مي خواهند احساس کنند که بخشي از جامعه اي هستند که ارزش هاي آنها را به اشتراک مي گذارد.
به همين دليل است که بسيار مهم است که داستان خود را تعريف کنيد و با هر پيام بازاريابي که به اشتراک مي گذاريد آن را تقويت کنيد تا زماني که مردم آماده خريد هستند، برند شما اولين چيزي باشد که به ذهن مي رسد.
مطمئن شويد که داستان برند شما در هر بازاريابي محتوايي که انجام مي دهيد در هم تنيده است. چه در وب سايت، وبلاگ يا کانال هاي رسانه هاي اجتماعي شما باشد، به داستان، لحن و صدايي که در اين فرآيند تعريف کرده ايد وفادار بمانيد. وقتي به درستي انجام شود، استفاده از داستان سرايي در بازاريابي محتوا يکي از بهترين راهها براي متمايز کردن برندتان، ايجاد ارتباط عاطفي با مخاطبان هدف و در نهايت تبديل آنها به مشتريان ماندگار است.
اين مقاله ترجمه شده ميباشد
درباره این سایت